این روزاها دیگر در آسمان دلم رصد نمی کنمت .... راستی... نگاهم را تو ندیدی کجا رفته؟!!!
هوای نگاهم را نداری...حواست هست؟
تو نیستی ولی سائقه وسیع شب مرا هم...
آسمان دل مرا هم مورد عنایت قرار می دهد...
سرخی آسمان شبهای بهار هم گاهی دلم را کوچک می کند...
و غرش گاه گاه آسمان نبودنت را طئنه می زند...
یادت هست...آن روز که معصومانه به تو لبخند زدم...و سلام دادم ؟
آن روز هم رفتی ...
و من که وسعت آسمان را در نگاهم داشتم...
پس نگران نبودنت نبودم...و با لبخند بدرقه ات کردم...چه احساس قشنگی!
هنوز هم وسعت آسمان بالای سرم نشسته .
و منتظر نگاه من است
و اما من!!!چشمهای من!!!
نمی دانم چه شده!!!!
شاید در پی حضور تو سرگردان کهکشان شده ...جایی دوتر از آسمان دلم !
Design By : Pars Skin |