می خواستم فرزندی کنم واسه پدر و مادرم... بفرستمشون کربلا این اتفاق ماوراء طبیعت و فهم انسانیه...
می خواستم پولامو پس انداز کنم و ....بفرستمشون کربلا
اما یـهو...
قبل از اینکه پدر و مادرم تصمیم قطعی بگیرن...قبل از اینکه پس انداز من به 100هزارتومن برسه...
اونا رفتن زیارت...رفتن کربلا!
رفتن و برگشتن...شبی که مراسم داشتیم...زیارت عاشورا میخوندند...
لابه لای ندبه ی حسینی یه حسی بهم گفت
هزینه ی سفر عشقو خودِ خودش می فرسته...پس تو نگران کم بودن پس اندازت نباش
پس اگه روزی پولی برای کربلا رفتن کنار گذاشتی ، فکر نکنی..پوله تو و مال تو ...یا تو بانی سفری .
شاید رازی هست ؛ بین کوچکی بنده و بزرگی خدای بنده
Design By : Pars Skin |