سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...راه بهشت...

یکی بود...یکی نبود...زیر گنبد کبود...یه امام رضایی بود و  یه دلی عاشق رضا...
همین خودش یه دنیا بود ؛رحمت رضا
همین یه سلطان برای پادشاهی به دل بود
یه دنیا بود  با دو سو ...یه طرف امام رضا بود و یه طرف یه دل...عاشق رضا.

توی همین دنیایه یکی بود یکی نبود...یکی رفت یکی اومد
همون موقع که هنوز رضایی برای پادشاهی به دل بود...
دیگه دل نبود...
دل بود...اما اسیر بود 
چیزی برای دوست داشتن بود اما احساس نبود...
غیر از دل و خدا همه کس بود اما هیچ کس نبود...زندگی تا بود همین بود...اما این دل؛تنگ سرورش بود
دل تنگ زندگی بود...
دل تبعید شده از زندگی ....تبعید شده از دلدار...خواست که زندگی دیگه اینجوری نباشه...
خواست که رها باشه...خواست که معجزه بشه!!!

حالا این دله خسته توی روز میلاد عزیزش فقط یه چیز ازش می خواد:
اینکه رها بشم ازاین قفس و توی دستای گرمش آروم بگیرم.


نوشته شده در دوشنبه 87/8/20ساعت 3:8 عصر توسط نجمه صیدمحمدخانی نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin