سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...راه بهشت...

همون دم دمای صبح ، بعد نماز صبح دو رکعت نماز شکر خوندم؛

به شکرانه ی امروز که تولدمه
همون دقیقه ها بوده که من دنیا اومدم.
که من اجازه پیدا کردم با نفس خودٍ خود خدا برای اولین بار ،نفس بکشم.

واسه اینه که همیشه دنبالشم...

واسه اینه که خیلی دوستش دارم...
امروز من 21 ساله شدم...خوشحالم که همزمان با اوج بار نشستن انارها متولد شدم.

امروز یک سهم ویژ ه ی انار دارم، یک دونه اش از بهشت اومده...

تولد اناریم مبارک


















لیلی زیر درخت انار نشست. درخت انار عاشق شد ، گل دا د ،
 سرخ سرخ  گلها انار شد، داغ داغ . هر اناری هزار تا دانه
داشتدانه ها عاشق بودند ، دانه ها  توی انار جا نمی شدند انار کوچک بود.
دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت خون انار روی دست لیلی چکید 
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.  مجنون به لیلی اش رسید .  
  خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود . 

کافی است انار دلت ترک بخورد










 

 


نوشته شده در سه شنبه 89/8/4ساعت 1:1 عصر توسط نجمه صیدمحمدخانی نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin