پيام
+
ديشب من و خدا توي کوچه بوديم...هيچ کس جز ما نبود...
دستم توي دست خدا بود و با هم مي دويديم...
انگار پرواز مي کردم...هميشه فکر مي کردم پرواز کردن بال مي خواد...
ديشب فهميدم بدون بال هم ميشه به اوج رسيد...
دست خدا رو بوسيدم..عطر خوش دستاش بوي بهشت مي داد...
ناموس خدا..
90/1/10
نسيم-21
خنديدم و گفتم دوستت دارم خدا جون! چون تو در کنار مني...
سرم روي زانوي توست و دست مهربون تو روي سرم!
تو هميشه با مني. من هميشه تو رو دارم...همه ي دنيا مال توست و تو مال مني.